تحلیل روانشناختی درباره انکار اشتباه، دفاع از خود و ترس از تضعیف هویت
چرا بعضیها هیچوقت نمیگویند: «حق با تو بود، من اشتباه کردم»؟
چرا حتی وقتی شواهد واضح است، باز هم اصرار دارند که درست میگفتند؟
و آیا این انکار، نشانه خودخواهی است یا مکانیزمی برای محافظت از روانشان؟
در اپیزودی از پادکست «Speaking of Psychology»، دکتر کارول تاویس، روانشناس اجتماعی و نویسنده کتاب «خطاهای ما»، به بررسی پدیدهای میپردازد که بسیاری از ما در خود یا اطرافیان تجربه کردهایم: **ناتوانی در پذیرش اشتباه.**
او توضیح میدهد که انسانها برای حفظ انسجام هویتی خود، تمایل دارند همیشه خود را «درستکار» و «عاقل» ببینند.
اعتراف به اشتباه، گویی این تصویر ذهنی را تهدید میکند.
دکتر تاویس میگوید:
«وقتی اشتباهی میکنیم، ذهن ما بهطور ناخودآگاه وارد حالت دفاعی میشود. ما برای محافظت از هویتمان، توجیهسازی میکنیم، مسئولیت را به دیگران منتقل میکنیم یا اصلاً واقعیت را انکار میکنیم.»
او این فرآیند را «ناهمخوانی شناختی» مینامد:
وقتی دو باور متضاد در ذهنمان ایجاد میشود مثل «من آدم خوب و دقیقیام» و «اشتباه بزرگی کردم» مغز بهجای پذیرش، تلاش میکند یکی را حذف یا توجیه کند.
اما پیامد این انکار، صرفاً رهایی نیست؛ بلکه باعث تکرار خطا، آسیب به روابط، و ناتوانی در یادگیری میشود.
دکتر تاویس پیشنهاد میدهد که برای عبور از این الگو:
- اشتباه را بهجای تهدید، فرصتی برای رشد ببینیم
- از جملاتی مثل «الان که بیشتر فکر میکنم، شاید حق با تو بوده» استفاده کنیم
- و از دیگران الگوبرداری کنیم که مسئولیتپذیری را بهدرستی تمرین میکنند
او تأکید میکند:
«اعتراف به اشتباه، نه نشانه ضعف، بلکه نشانه بلوغ روانیست.»
در پایان اپیزود، جملهای الهامبخش از او میشنویم:
«انسان بودن یعنی اشتباه کردن. اما رشد، یعنی مسئولیتپذیر بودن در برابر آن اشتباه.»
اگر پذیرش اشتباه برایت دشوار است، شاید نه از روی لجبازی، بلکه برای محافظت از ذهنی آسیبدیده باشد. روانشناسان ما میتوانند کمک کنند تا اشتباه را ببینی، نه اینکه از آن بترسی.
درخواست مشاوره شناختیرفتاری
دیدگاه خود را بنویسید.