تحلیل روانشناختی درباره ترس از آسیبپذیری، استقلال افراطی و باورهای ریشهدار
چرا برخی از ما نمیتوانیم بهراحتی کمک بخواهیم؟
چرا حتی وقتی در شرایط سخت قرار داریم، ترجیح میدهیم در سکوت بمانیم؟
و آیا ممکن است باورهای عمیقی در ذهنمان ریشه دوانده باشند که کمکخواستن را ضعف بدانند؟
در اپیزودی از پادکست «Speaking of Psychology»، دکتر جولیا کیم، روانشناس بالینی، درباره پدیدهای رایج صحبت میکند: **ناتوانی در درخواست کمک.**
او توضیح میدهد که دلایل این رفتار، اغلب ترکیبی از تربیت، تجربیات گذشته و الگوهای فرهنگیست.
برای مثال:
- اگر در کودکی به ما گفتهاند «قوی باش»، «گریه نکن»، «روی کسی حساب نکن»، ذهنمان یاد میگیرد که آسیبپذیری، یعنی ضعف.
- یا اگر کمکخواستن با سرزنش، تحقیر یا نادیدهگرفتن همراه بوده، ناخودآگاه تصمیم گرفتهایم که «خودم باید از پسش بربیام حتی اگر سخت باشد.»
دکتر کیم میگوید:
«خیلیها کمک نمیخواهند، چون فکر میکنند اگر کمک بخواهند، دیگران آنها را ضعیف، نالایق یا وابسته میبینند.»
اما واقعیت این است که درخواست کمک، نشانهای از خودآگاهی و شجاعت است نه ضعف.
کمکخواستن یعنی پذیرفتن انسانبودنمان، با تمام محدودیتهایش.
برای تغییر این الگو، دکتر کیم پیشنهاد میدهد:
- کمکخواستن را از موقعیتهای کوچک شروع کنیم
- از افراد امن و قابلاعتماد کمک بخواهیم
- و مهمتر از همه: احساس شرم یا ناکافیبودن را شناسایی و با آن مهربانتر باشیم
در پایان اپیزود، او یادآوری میکند:
«تنهایی ساختن همهچیز، قهرمانت نمیکند؛ بلکه تو را فرسوده میکند. کمکخواستن، یعنی باور داری شایسته دریافت حمایت هستی.»
اگر همیشه فکر میکنی باید همهچیز را خودت بهتنهایی حل کنی، شاید وقت آن رسیده که نگاهت به آسیبپذیری را بازنویسی کنی. روانشناسان ما میتوانند همراهت باشند.
دیدگاه خود را بنویسید.