تحلیل روانشناختی درباره ترس از ناشناخته، پایداری روانی و سازگاری با تغییر
چرا حتی وقتی میدانیم تغییر برایمان بهتر است، باز هم از آن فرار میکنیم؟
چرا تصمیم به ترک عادتهای قدیمی یا شروع مسیری تازه، گاهی با اضطراب، تعلل یا بیانگیزگی همراه میشود؟
و آیا مقاومت در برابر تغییر، نشانه ضعف است یا بخشی از عملکرد طبیعی ذهن ما؟
در یکی از اپیزودهای مهم پادکست «Speaking of Psychology»، دکتر دیوید روک، متخصص علوم شناختی و رهبر پژوهش در حوزه تغییر رفتار، به موضوع مقاومت ذهنی در برابر تغییر میپردازد.
او توضیح میدهد که مغز ما برای حفظ بقا، همیشه وضعیتهای آشنا را ترجیح میدهد حتی اگر آن وضعیتها ناخوشایند یا ناکارآمد باشند.
در واقع، «شناختهها» برای مغز، قابل پیشبینیتر و کمهزینهتر هستند.
وقتی تغییری در زندگی رخ میدهد مثل پایان یک رابطه، تغییر شغل، مهاجرت، یا حتی شروع یک عادت جدید ذهن شروع به ارزیابی خطر میکند.
سوالاتی مثل:
«اگر موفق نشوم چه؟»،
«اگر بدتر شد چه؟»،
«آیا توانش را دارم؟»
همهی اینها واکنشهای طبیعی مغز به ناشناختههاست.
دکتر روک میگوید:
«مقاومت در برابر تغییر، همیشه بهخاطر تنبلی نیست. گاهی نشانهی این است که مغز شما دارد با تمام توان از شما محافظت میکند.»
اما خبر خوب این است که مغز ما انعطافپذیر است. با تمرین، تکرار و مواجهه تدریجی، میتوان ذهن را به تغییرات سازگار کرد.
دکتر روک تکنیکی را معرفی میکند به نام «میکروتغییر» یعنی ایجاد تغییرات کوچک و قابل کنترل، که مغز بتواند آن را بپذیرد و مقاومتش را کاهش دهد.
مثلاً بهجای تغییر کامل سبک زندگی، فقط روزی ۵ دقیقه مراقبه تمرین کنیم. یا بهجای قطع کامل یک رفتار ناسالم، دفعات آن را کاهش دهیم.
در پایان اپیزود، دکتر روک جملهای هوشمندانه بیان میکند:
«هر تغییری، اگر با مهربانی و آگاهی همراه باشد، نه تهدید است، بلکه دعوتیست برای رشد.»
اگر تغییر برایت سخت است، شاید نه ضعیف، بلکه انسانی با ذهنی محافظ هستی. روانشناسان ما میتوانند همراهت باشند تا با ذهنی امنتر، به تغییر پاسخ دهی.
دیدگاه خود را بنویسید.