هرگاه صحبت از تربیت جنسی می شود والدین و مربیان ناخود آگاه ابتدا به یاد سوالات کودکان در زمینه ازدواج، بارداری و بازی های جنسی فرزندان خود می افتند و بعد به یاد نگرانی ها و پرسش های خود در مورد نحوه ی رفتار با کودکی که نسبت به برهنه بودن خود یا دیگران کنجکاوی نشان می دهند، با اندام تناسلی خود بازی می کند و شوخی ها و فحش های جنسی یاد گرفته است.
همه این سوالات و دغدغه ها وقتی که با مسائل فرهنگی، خانوادگی، قومی، نژادی و مذهبی در می آمیزد، تربیت جنسی را سخت تر و پیچیده تر و نگرانی های والدین را چند برابر می کند. عدم آگاهی والدین، شرم و حیایی که گمان می کنند با صحبت درباره ی این امور از بین می رود، باعث شده این آموزش مهم سربسته بماند و کودکان از مجراهای نامناسب و غلط در این زمینه به سوالات خود پاسخ دهند.
تعریف تربیت جنسی
بر اساس تعریف موسسه ی هواداران جوانان، تربیت جنسی عبارت است از: “فرایند کسب اطلاعات، نگرش ها، اعتقادات و باورها درباره ی هویت جنسی، رابطه جنسی و صمیمیت، همچنین تقویت مهارت ها به منظور انتخاب های آگاهانه و احساس شایستگی و اعتماد در اجرای آن تصمیم ها”.
این تعریف نکات قابل تاملی دارد: اولین نکته این است که تربیت جنسی یک فرآیند است اگر نه برای تمام عمر، حداقل تا پایان دوره نوجوانی ادامه دارد. نکته دوم توجه به سه بعد شخصیت انسان است : یعنی ابعاد ذهنی، عاطفی و رفتاری.
کسب اطلاعات در زمینه ی هویت جنسی و رابطه ی جنسی، جنبه ی ذهنی – شناختی تربیت جنسی است که دانش و معلومات لازم را به کودک می آموزد.
نگرش که معمولا ارزیابی مثبت و یا منفی خوش آمدن ها و بد آمدن های ما از افراد، موقعیت ها و… تعریف می شود، جنبه ی عاطفی – هیجانی تربیت جنسی را تشکیل می دهد، یعنی ایجاد و تقویت نگرش مثبت در ارتباط با هویت جنسی خود و جنس دیگر رابطه ی جنسی،
صمیمیت و تقویت مهارت ها، جنبه رفتاری تربیت جنسی است ولی نه به معنای آموزش و تمرین های جنسی از دوران کودکی بلکه به معنای بسیار وسیع تر آن یعنی تمرین مهارت های رفتاری در همه ی زمینه هایی که پیش نیاز انواع ارتباطات انسانی محسوب می شود. مواردی مثل ابراز علاقه و احترام به دیگران، حقوق و حریم خصوصی خود و طرف مقابل، توانایی مقاومت و ابراز مخالفت قاطعانه در مواجهه با موقعیت هایی که مخالف ارزش ها و معیار های فرد هستند. همه و همه مواردی هستند که زیر بنای یک ارتباط انسانی سالم و بخصوص ارتباط جنسی را تشکیل می دهند.
اهداف تربیت جنسی
براساس همان تعریفی که ذکر شد اهداف عمومی و کلی تربیت جنسی عبارتند از :
- آگاهی و لذت بردن از جنسیت خود.
- استقرار و تثبیت نگرش های مثبت، ارزش ها و چهارچوب اخلاقی که راهنمای تصمیمات ،قضاوت ها و رفتار ها باشند.
- ایجاد اعتماد به نفس در با ارزش دانستن خود و دیگران
- رفتار مسئولانه در روابط فردی و جنسی خود
- توانایی در ارتباط موثر و سالم
- اطلاعات و مهارت های لازم در جهت محافظت از خود و همسر از بارداری ناخواسته، بیماری های مقاربتی و ایدز
- مورد سو استفاده جنسی قرار نگرفتن
- دسترسی به حمایت ها و توصیه های معتبر و محرمانه
از این اهداف ما به سه هدف در این مطلب می پردازیم:
- آگاهی و لذت بردن از جنسیت خود
- ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس در با ارزش دانستن خود و دیگران
- مورد سواستفاده ی جنسی قرار ندادن و نگرفتن
تربیت جنسی از چه زمانی ، کجا و چگونه؟
تربیت جنسی به معنای کلی آن دسته ای از مفاهیم، تعاریف هنجارها و قوانین است که با جنسیت و مسائل پیرامون آن ارتباط دارند. آنها به قدری در رفتارها و مراسم عادی روزمره در هم تنیده و حل شده اند که به سختی می توان آن ها را به عنوان عواملی مشخص و مجزا در شکل دهی هویت جنسی اعضای خانواده و به خصوص کودکان تشخیص داد.
واقعیت این است که تربیت جنسی کودکان، سال ها قبل از شروع سوالات آنان، آغاز می شود. تربیت جنسی از زمانی شروع می شود که والدین به جنسیت فرزند خود و به ترجیحی که نسبت به جنسیت او دارند فکر می کنند. این ترجیح بطور کامل در پرورش کودکان نقش بسزایی ایفا می کند و زیر پایه تمام رفتار های سخت گیرانه و یا سهل گیرانه در تربیت آن هاست.
هویت جنسی
هویت (identity) عموما ویژگی یا کیفیتی است که موجب تمایز و شناسایی کسی یا چیزی از دیگران می شود.(فرهنگ معاصر فارسی). اریکسون نیز کسب احساس هویت را با یافتن دو سوال “که هستم؟” و “دارم به کجا می روم” تعریف نمونده است(هیلگارد، اتکینسون اتکینسون، ۱۹۸۳).
به زبانی ساده می توان هویت جنسی را محدود به پذیرش و اعلام مرد و زن بودن توسط خود فرد تعریف کرد، چرا که جنس یا جنسی(sex) مفهومی عمدتا بیولوژیک یا زیست شناختی است که با تولید مثل و رابطه جنسی در ارتباط است ولی جنسیت (Gender) معنای زنانگی و مردانگی را در بستر فرهنگی تعریف می کند و هم ویژگی ها و عواطف و هم ارزش ها و انتظارات را مشخص می کند.
از آن جایی که مسایل جنسی نتیجه فرایند های پیچیده ای از فعالیت های پیشرفته مغزی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، عرف و آداب محلی خانوادگی است که فرد در آن پرورش یافته است، هویت جنسی هم صرفا زن بودن یا مرد بودن نیست بلکه هماهنگی و یکپارچگی ذهنی – عاطفی شخصیت فرد نسبت به کلیه ی جنبه های مرتبط با جنسیت خود است.
این موضوع که یک کودک چگونه هویت جنسی خود را کسب می کند چه عواملی می توانند در میزان یکپارچگی و انسجام آن تاثیر بگذارند و چه فرایندهایی و به چه ترتیبی طی می شوند عموما در دو طبقه بندی مختلف بررسی می شوند. یک طبقه بندی فرایند و مراحل الگو یابی جنسیتی را دنبال می کند و طبقه بندی دیگر نظریه ها و دیدگاه های روانشناختی را مطرح می کند که محتوا و مسیر فرایند الگویابی جنسیتی را تشکیل می دهند.
الگو یابی جنسیتی
فرایند الگویابی جنسیتی به بررسی نقش مسائل زیست شناختی و فرهنگ در شکل گیری رفتار و ادراک فرد از خود می پردازد. و شامل چهار مرحله است:
۱– هویت و درک خود : به معنای پذیرش طبیعت زیست شناختی اصلی خود و ایجاد حس پایدار زن یا مرد بودن این مرحله طی سنین ۱۸ ماهگی تا سه سالگی طی می شود.
۲– ثبات جنسیتی : درک مفاهیم و کسب دانش در باره ی نقش ها و انتظارات اجتماعی(حدودا در چهار سالگی )
۳– ترجیح نقش جنسی : انتخاب و ترجیح بازی ها ، فعالیت ها و نقش هایی که برای هر جنس پذیرفته شده است. ( ۱۰-۱۱ سالگی)
۴– پذیرش نقش جنسی: یعنی رفتار به نحوی که از لحاظ فرهنگی مردانه یا زنانه تلقی می شود.( نوجوانی)
پیشگیری از سوء استفاده ی جنسی
یکی از عواملی که ریشه کنی و مقابله با این مسئله را تاکنون دشوار نموده است باور های نادرستی است که در این باره وجود دارد. باور هایی از این جمله :
- صحبت از آزار و سوء استفاده جنسی با کودکان ، موجب ترس و وحشت آن ها شده و یا آن ها را نسبت به مسائل کنجکاو می کند.
- کسانی که از بچه ها سوءاستفاده جنسی می کنند، غریبه ها و بیماران روانی هستند که قابل شناسایی بوده و می توان کودکان را از دسترس آن ها دور نگه داشت.
- فقط دختر بچه ها مورد سوء استفاده قرار می گیرند.
- فقط کودکانی که اطلاعات جنسی دارند و یا خانواده های بی بندوبار هستند مورد آزار جنسی قرار می گیرند.
- برخی از کودکان، ذاتا علایق و تمایلات جنسی دارند و به خاطر کنجکاوی های خودشان وارد رابطه جنسی با بزرگتر ها می شوند.
این باور ها موانع فکری عاطفی در برابر مطرح کردن و مواجهه با آزار جنسی ایجاد می کنند، که خانواده ها از شدت اضطراب و نگرانی ترجیح می دهند موضوع را بکل ندیده بگیرند یا انکار کنند.
روش پیشگیری از آزار جنسی کودکان
در خطر بودن همه کودکان و دشواری شناسایی فرد آزارگر، دو واقعیت تلخی اند که مسئله پیشگیری از آزار جنسی را چنان به کابوس و کار شاقی تبدیل کرده که برخی از والدین ترجیح می دهند حتی درباره ی آن فکر و صحبت هم نکنند. برای مقابله با این دو مشکل اساسی دو راهکار وجود دارد: اول شناسایی شیوه ی کار فرد آزار گر و دوم مجهز کردن کودکان به توانایی ها و مهارت های لازم برای شناسایی و اطلاع رسانی اولین نشانه های خطر.
شناسایی مراحلی که فرد آزارگر برای رسیدن به هدف خود طی می کند، مرحله ی بسیار مهمی در پیشگیری از سوءاستفاده ی جنسی است. این آگاهی به والدین کمک می کند تا در هر مرحله متوجه خطر احتمالی شده و اقدامات لازم را انجام دهند.
مرحله ی اول شناسایی و انتخاب کودک است، کودکانی که به هر دلیل از کمبود اعتماد بنفس، محبت و آرامش، رنج می برند مناسب ترین و سهل الوصول ترین کودکان هستند.
در مرحله دوم آزارگر شروع به ایجاد رابطه دوستانه با کودک می کند ابراز محبت، هدیه دادن، هم بازی شدن، گوش دادن به حرف ها و درد دل ها و همدلی با ترس ها و نگرانی های کودک. بعد این مرحله که طولانی ترین مرحله است، اصلی ترین قسمت آغاز می شود.
در مرحله سوم آزارگر با ساختن رازها و پنهان کاری های دو نفره نیت خود را پیش می برد.
مرحله چهارم ، دوستی و صمیمیت و نوازش به سطح دیگری کشیده می شود و شامل گفت و گو در مورد مسائل معمولا ممنوعه خانواده ها مثل برهنگی و سوالات کودک درباره ازدواج و تولید مثل و رابطه جنسی می شود، که عموما با بازی ها و تجربه های عملی هم همراه است ولی فرد تا از میزان راز داری کودک مطمئن نشود اقدام اساسی نمی کند.
بعضی اوقات کودکان بخاطر آموزش هایی که دیده اند متوجه غیر عادی بودن اوضاع می شوند ولی به علت کمبودهای بنیادین دیگری که دارند و هم به علت هدایا و توجهات و نوازش ها و احساس غروری که حاصل از دوستی با یک بزرگسال دارند، این رفتار های غیر عادی را نادیده می گیرند.
همین نکته ظریف و کلیدی است که راهکار دوم که توانمند سازی خود کودک است را برجسته و موثر می کند. آموزش روش های شناسایی و مقابله با آزار جنسی به کودکان خود از دو بخش تشکیل شده است.
بخش اول مربوط به شیوه های فرزند پروری والدین است. این نکته که کودک براحتی بتواند درباره اتفاقاتی که برایش افتاده سخن بگوید، نیازهای عاطفی او بخوبی در خانواده ارضا شوند، عزت نفس و اعتماد بنفس کودکان و…
بخش دوم به آموزش مستقیم خود کودکان مربوط است که در قسمت های بعد به آن ها می پردازیم.
دیدگاه خود را بنویسید.