تاریخچه سبک های فرزند پروری

تاریخچه سبک های فرزند پروری - کلینیک روانشناختی آزاده

درباره تاریخچه شیوه های فرزند پروری، باید گفت که هر دوره با توجه به نگرش های اجتماعی و فرهنگی رایج، شیوه تربیتی خاصی نسبت به کودکان اعمال شده است. مثلا در سه دهه نخست قرن ۲۰ در امریکا روش های فرزند پروری خشک و خشن بودند در آن زمان به والدین توصیه می شد که با آغوش گرفتن کودک در حال گریه او را لوس نکنند، طبق برنامه ثابتی به او غذا بدهند و آداب توالت رفتن را از همان سال اول زندگی به او آموزش دهند، در دهه ۱۹۴۰ روند شیوه های فرزند پروری در جهت سهل گیری و انعطاف پذیری بیشتر دگرگون شد. در این زمان نظریه های فرزند پروری زیر نفوذ مکتب روان تحلیل گری قرار گرفت، مکتبی که در آن بر امنیت عاطفی کودک و زیان های ناشی از کنترل شدید تکانه های طبیعی او تأکید می کرد. در حال حاضر با پیشرفت جوامع و رشد آن بحث فرزند پروری کودک محوری مطرح است. که مطابق خواست و میل و اراده کودک رفتار کنند(غنی آبادی، ۱۳۸۰).

دیدگاه‌های نظری درباره سبک های فرزند پروری:

دایانا بامریند ( ۱۹۹۱ ) با مشاهده تعامل های والدین با فرزندان پیش دبستانی در خانه و آزمایشگاه اطلاعات فراوانی درباره تجارب فرزند پروری جمع آوری کرد. وی دریافت که شیوه های مختلف فرزند پروری در دو بعد با یکدیگر متفاوتند. بعد اول ” توقع دار ” والدین استانداردهای بالایی را برای فرزندان خود تعیین می کنند و تأکید دارند که فرزندانشان به آن استانداردها دست یابند و بعضی دیگر از والدین از فرزندان خود توقع کمتری دارند و به ندرت سعی می کنند در رفتار فرزندان خود نفوذ داشته باشند. بعد دوم ” پذیرندگی ” است، گروهی از والدین نسبت به فرزندان خود پذیرنده و قبول کننده هستند همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است، ترکیب گوناگون دو بعد پذیرندگی و توقع داشتن، چهار شیوه فرزند پروری را به وجود می آورد که پژوهش بامریند بر سه شیوه آنها متمرکز است: مستبدانه، مقتدرانه و آسان گیر. چهارمین شیوه یعنی طرد کننده را محققان دیگر مورد مطالعه قرار داده اند ( برک۱۹۹۷).

شیوه مستبدانه:

والدینی که شیوه مستبدانه را به کار می برند، متوقع نیز هستند، اما هم‌نوایی آنها آنقدر زیاد است که وقتی فرزندان تمایل به اطاعت ندارند نسبت به آنها بی علاقگی نشان می دهند و حتی آنها را طرد می کنند. هرگاه فرزند حرف والدین را بدون چون و چرا نپذیرد، متوسل به زور و تنبیه خواهند شد. بامریند به این نتیجه رسید که فرزندان والدین مستبد، مضطرب، گوشه گیر و ناشاد هستند. این کودکان در تعامل با همسالان در صورت ناکامی، دشمنی و خصومت از خود نشان می دهند به خصوص پسرها عصبانیت و مبارزه طلبی بالایی دارند و دخترها وابسته و فاقد روحیه کنجکاوی هستند و از برخورد با مسئولیت طفره می روند و همچنین نوجوانانی که والدین مستبد دارند کمتر از آنهایی که والدین مقتدر دارند، سازگاری نشان می دهند (برک، ۱۹۹۷)

ویژگی های والدین با سبک فرزند پروری مستبدانه:

  • در این خانواده ها قوانین مشخص و معینی وجود دارد. این قوانین واضح و روشن است و انتظارات والدین از فرزندان تعریف شده است. والدین خود قوانین را وضع می کنند و رأی و نظر فرزندان را دخالت نمی دهند. فرزندان ملزم به اطاعت کورکورانه از قوانین بوده و در صورت عدم اطاعت و رعایت، بازخواست می شوند. تحمیل قوانین به صورت انعطاف ناپذیر است.
  • روابط والدین نوعا استبدادی است، یعنی با فرزندان خود رابطه یک طرفه برقرار می کنند. آنها براین تصورند که فهم اطلاعات و کمالات بیشتری دارند. در واقع به فرزندان خود به عنوان یک عروسک کوکی نگاه می کنند و از هر راه که بخواهند می توانند در فرزندان خود تغییر ایجاد نمایند. این افراد به فرزندان خود به صورت تحقیر نگاه می کنند و خود را عقل کل می دانند.
  •   بیشتر از تنبیه استفاده می نمایند یعنی با بد رفتاری و عدم اطاعت از قوانین به شدت مقابله می شود.
  •  والدین، خشم و نارضایتی خود را بدون فاصله بروز می دهند و پنهان نمی کنند. قوانین و انتظارات به صورت واضح ابلاغ می شود.
  • والدین اصل را بر منفی بودن بچه ها می گذارند. مشکل را در رفتار خود نمی دانند بلکه فرزندان را دارای مشکل می دانند. محبت و صمیمیت در خانواده بسیار کم است. محیط خانه محیط خشک و به دور از محبت است.  والدین خواسته ها، نیازها و امیال و نظریات فرزندان را در نظر نمی گیرند. والدین رفتاری خشونت آمیز دارند و بر نظریات و مقرراتی که خود وضع کرده اند پافشاری و اصرار می ورزند و هیچ گونه انعطافی از خود نشان نمی دهند. به امور فرهنگی، معنوی و ارزشی چندان توجه نمی شود. والدین به اوقات ارزشمند فرزندان اهمیت نمی دهند.  والدین با سخت گیری بیش از اندازه، حس مسئولیت پذیری را در فرزندان از بین می برند و در آنها ایجاد سرخوردگی می کنند (فرهادیان، ۱۳۸۸).

شیوه آسان گیر (سهل انگارانه):

والدین سهل گیر در عین حال که به ظاهر نسبت به کودک خود حساس هستند اما توقع چندانی از آنها ندارند. فقدان خواسته های معقول همراه با خودداری از ارائه دلیل و درگیری با کودک، همواره از ویژگی های این سبک به شمار می رود. این کودکان به صورت افرادی نسبتا ناپخته توصیف شده اند که هنگام مواجهه با ناملایمات، تمایل به واپس روی دارند (بامریند ۱۹۹۱ ). نوجوانانی که به شیوه آسان گیری پرورش یافته اند نسبت به نوجوانانی که والدینشان از روش مناسب استفاده می کنند کمتر در یادگیری کلاس شرکت می کنند (برجعلی، ۱۳۸۷ به نقل از نیک خواه بهرامی، ۱۳۸۹).

ویژگی های والدین به سبک فرزند پروری سهل انگارانه:

  1. کودکان خود را کاملا آزاد می گذارند و آنان را به حال خود رها می کنند.  در این نوع خانواده ها قوانین ارتباطی وجود ندارد. کودکان را به رعایت آداب و قوانین زندگی وادار نمی کنند.
  2. این والدین به حال فکر می کنند و آینده نگر نیستند. آنان از کودکان خود انتظاری نداشته و انتظارات و قوانین خانواده به طور واضح به فرزندان ابلاغ نمی شود.
  3. انتظارات و خواسته های والدین از یکدیگر مشخص و منطقی نیست.
  4. در برابر خواسته های فرزندان تسلیم شده و به کودک باج می دهند. در این خانواده ها انضباط ناهمسان وجود دارد. نقش والدین در خانواده ریاست است نه مربیگری.  به رفتار و عکس العمل های فرزندان خود بازخورد نمی دهند.
  5. در این نوع خانواده ها تظاهرات آزاد امیال فرزندان به وفور مشاهده می شود. تظاهرات آزاد تکانشی در فرزندان تقویت می شود (فرهادیان، ۱۳۸۸).

شیوه مقتدرانه:

در این شیوه فرزند پروری، والدین واقعیت ها و بینش های شناختی را به کودکان خود منتقل می سازند و تمایل بیشتری برای پذیرش دلایل کودک و در، رد کردن یک رهنمود از خود نشان می دهند. این والدین سخنوران خوبی هستند و اغلب برای مطیع سازی از استدلال و منطق بهره می جویند. والدین قاطع و اطمینان بخش به تلاش های کودکان در جهت جلب حمایت و توجه پاسخ می دهند و از تقویت های مثبت بیشتری استفاده می کنند. بر این اساس والدین قاطع و اطمینان بخش همواره در تلاشند تا فعالیت های کودک را به شیوه ای عقلانی و موضوع دار هدایت کنند .

پژوهش هایی که همبستگی فرزندپروری قاطع و اطمینان بخش را در نوجوانی مورد آزمون قرار داده اند، گزارش کرده اند که بین این شیوه و بسیاری از جنبه های شایستگی در نوجوانی رابطه وجود دارد. این شایستگی ها شامل سطح بالای خود رشد یافتگی اخلاقی و اجتماعی، نسبت یادگیری در مدرسه و  پیشرفت درس در دبیرستان می شود (برک، ۱۹۹۷). در این خانواده ها محبت و دلگرمی نسبت به تک تک فرزندان وجود دارد و در عین حال نظارت و مراقبت سازنده نیز اعمال می شود. والدین از فرزندان خود انتظارات و توقعاتی دارند و این خواسته ها را به طور روشن و واضح برایشان مطرح می کنند. یعنی در این قبیل از خانواده ها هم مثل خانواده های مستبد، کنترل و نظارت و به عبارتی قواعد و مقررات وجود دارد. اما مهمترین وجه تمایز والدین مستبد آن است که والدین قاطع دلیل و استدلال مربوط وجود قواعد و مقررات را برای بچه ها بیان می کنند و آنان نیز این قواعد را می پذیرند. در خانواده های قاطع محبت و عاطفه موجود بین پدر و مادر و فرزندان سبب می شود که کودکان در ارتباط با این قوانین و مقررات توجیه شوند. در این خانواده ها همه افراد به تناسب موقعیت امکانات خود، حق دخالت در اداره امور خانه و اظهار نظر درباره مسائل مختلف را دارند. هر یک از اعضای خانواده حق دارند درباره کارهای خانه، در انتخاب هدف های زندگی خانوادگی، در اتخاذ روش های مناسب در تنظیم درآمد خانواده و طرز زندگی افراد اظهار نظر کند.

ویژگی های والدین به سبک فرزندپروری مقتدرانه:

  1. والدین علاوه بر مهر و محبت، دارای روحیه پیگیری و نظارت در اجرای قوانین هستند. والدین دارای تلفیقی از محبت و قدرت هستند و در اجرای قوانین جدی هستند.
  2. دارای قوانین معین و مشخصی هستند. این قوانین اگرچه به وسیله والدین وضع شده ولی رأی و نظر فرزندان نیز در آن دخالت داشته است. قوانین و مقررات، روشن و تعریف شده است وبه طور صریح ابلاغ می شود.
  3. در اجرای قوانین و مقررات به اقتضای موقعیت و شرایط موجود انعطاف پذیری وجود دارد.
  4. در برابر بد رفتاری کودک، اظهار نارضایتی می کنند، از رفتار درست و سازنده کودک حمایت کرده و اظهار رضایت می نمایند. از رفتار نادرست کودک حمایت نمی کنند. والدین رابطه دوطرفه و متقابل به فرزندان خود دارند (فرهادیان، ۱۳۸۸).

چه چیزی فرزند پروری مقتدرانه را بسیار کارامد می سازد؟

بعد از تحقیقات اولیه بامریند مطالعات زیادی یافته های او را تأیید کردند. سبک فرزند پروری مقتدرانه در طول سالهای کودکی و نوجوانی با عزت نفس زیاد، پختگی اجتماعی و اخلاق و پیشرفت تحصیلی رابطه دارد (الکس و همکاران، ۱۹۹۷ ؛ اشتین برگ و همکاران، ۱۹۹۵ به نقل از برک، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۶ ). چرا تربیت مقتدرانه اینقدر مؤثر است؟ اولا کنترلی که از نظر کودک منصفانه و معقول است، نه توهین آمیز و خود سرانه، به احتمال زیاد تبعیت و درون سازی می شود. ثانیا، والدین مهر ورزی که از معیارهای خود برای فرزندانشان مطمئن هستند، الگوهایی برای رفتار خود گردان و اطمینان بخش می شوند. سرانجام اینکه والدین مقتدر توقعاتی دارند که در رابطه با توانایی های در حال رشد فرزندان خود در پذیرفتن مسئولیت اعمالشان، به آنها امکان می دهند تا بفهمند افراد شایسته ای هستند که می توانند خودشان کارهای روزمره زندگی را با موفقیت انجام دهند، در نتیجه عزت نفس زیاد و رفتار پخته و مستقل پرورش می یابد (برک، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۶).

در الگوهای نظری جدید از سبک های فرزند پروری، به ابعاد و مؤلفه های این سبک ها توجه ویژه ای گردیده است. بر طبق این پژوهش ها، سبک فرزند پروری مقتدر شامل ابعاد گرمی و حمایت گری، خود تنظیمی و خود مختاری است. سبک فرزند پروری دیکتاتوری نیز شامل سه بعد اجبار فیزیکی، خصومت کلامی، غیر توضیحی و تنبیهی است و در نهایت سبک فرزند پروری سهل گیرانه شامل یک بعد مهم به نام بی توجهی است (رابینسون  و همکاران، ۲۰۰۱).

در مطالعه ای که با هدف ارزیابی چارچوب نظری تئوری بامریند، توسط لمبورن و همکاران(۱۹۹۱ ) صورت گرفت، مشخص شد نوجوانانی که والدین خود را به عنوان مقتدر طبقه بندی کردند بالاترین نمره را در مقیاس کفایت اجتماعی و کمترین نمره را در مقیاس اختلال روان شناختی و رفتاری کسب کردند. در مورد نوجوانانی که والدین خود را به عنوان مسامحه کار طبقه بندی کرده بودند عکس قضیه صادق بود. نوجوانان خانواده های مستبد نمرات بالایی در مقیاس های مربوط به اطاعت و همنوایی با معیارهای بزرگسالان به دست آورده و نوجوانان خانواده های سهل گیر به مقدار زیادی سو مصرف مواد و اختلال رفتاری و غیبت در مدرسه را گزارش کردند.

دیدگاه خود را بنویسید.

  • امتیازدهی