اگر برای اولین بار است که واژه اهمال کاری به گوشتان خورده است، از شما دعوت میکنیم موقعیتهای زیر را با خود مرور کنید و بببینید تا به حال با خودتان چنین گفت و گوهایی داشتهاید یا خیر؛ از این مهمانی به بعد رژیم غذایی خاصی را شروع میکنم، از فردا تصمیم من این است که فلان برنامه را داشته باشم، از هفته بعد به باشگاه ورزشی خواهم رفت.
قطعا بارها در کارها اهمالکاری کردهایم. اما آیا دقیقا میدانیم چه چیزی ما را به سمت اهمالکاری سوق میدهد؟ آیا انواع مختلف اهمالکاری را میشناسیم؟
اهمال کاری چیست؟
اهمال کاری یا Procrastination در ساده ترین شکل آن، تعلل ورزیدن در انجام کارها و به تاخیر انداختن کارهاست. کلمه Procrastination از ترکیب دو جزء لاتین Pro (رو به سوی چیزی) و Crastinus (متعلق به فردا) تشکیل شده است. بنابراین Procrastination را میتوان معادل «به فردا انداختن» دانست. پس کل این کلمه در نهایت، محول کردن به فردا معنی میشود. پس هرکس که کارهای خود را به فردا یا روزهای بعدی میاندازد، بهعنوان اهمالکار شناسایی میشود.
تعریف ساده از اهمالکاری این است که شخص، کارهای ضروری خود را عقب میاندازد و تمایل دارد ابتدا کارهایی که ضرورت کمتری دارند را انجام دهد. طبق نظریه روانشناس مشهور، پیرز استیل، اهمالکاری اینگونه تعریف میشود: «اهمالکاری یعنی حتی در صورتیکه شما میدانید که به تعویق انداختن کاری به ضرر شما تمام خواهد شد، اما باز هم به عمد و کاملا آگاهانه آن را به تعویق میاندازید».
اهمال کاری شامل :
- اهمال کاری تحصیلی در فضای درس و مدرسه و دانشگاه
- اهمال کاری شغلی در محیط کار
- اهمال کاری در کارهای روتین و تعهدات روزمره (خریدهای خانه، پرداخت قبضها و …)
- اهمال کاری در حوزه سلامت (مراجعه به آزمایشگاه و انجام چکاپ، انجام تمرین ورزشی و …)
- اهمال کاری در اوقات فراغت (عقب انداختن برنامههای تفریح و استراحت)
- اهمال کاری در تعاملات اجتماعی (تماس برای تبریک و تسلیت یا قرار گذاشتن برای دیدار با دوست قدیمی)
از تبعات منفی اهمالکاری این است که ما را ترسو میکند؛ زمانیکه ما کاری را که باید انجام دهیم، پشتگوش میاندازیم و در انجام آن اهمالکاری میکنیم باعث میشود که رضایتمندیمان نیز از خود و زندگی کمتر شود و همین موضوع باعث میگردد که موضوعی که نسبت به آن اهمالکاری و تنبلی میکنیم برایمان بزرگتر و بزرگتر شده و باعث شود که مسائل برای ما عظیمتر جلوه کند و در نتیجه ما نیز ترسوتر خواهیم شد.
پژوهشهای متعدد نشان دادهاند که اهمال کاری میتواند برای فرد استرس ایجاد کرده و تهدیدی برای سلامتی او باشد. اهمالکارها سیستم ایمنی ضعیفتری دارند و بیشتر بیمار میشوند. نشانههای افسردگی، احساس گناه و کمخوابی هم در آنها بیشتر از دیگران است. امروزه «تأثیر منفی اهمالکاری بر سلامت» تأثیری شناختهشده است.
علل روانشناختی اهمال کاری
از دیدگاه روانشناختی این امکان وجود دارد که اصل لذت مسئول رفتار اهمالکارانه باشد. بنابر اصل لذت، فرد ممکن است برای دوری از احساسات منفی، وظایف اضطرابآور خود را به تأخیر بیندازد. همزمان با نزدیک شدن موعد نهایی انجام وظیفه، استرس فرد بیشتر میشود و به همین دلیل ممکن است برای دوری از این استرس تصمیم به اهمالکاری بیشتر بگیرد.
کسانی که رویکرد روان تحلیلگری فروید را میپسندند، معمولا ریشه بسیاری از اهمالکاریها را اضطراب میدانند. آنها بر این باورند که اگر برای انجام کاری اضطراب داشته باشید، احتمالا آن را عقب خواهید انداخت. مثلا اگر دانشجو از خودش انتظار داشته باشد که پروژهاش حتما نمره A بگیرد، انجام پروژه احتمالا برایش کاری اضطرابآفرین خواهد بود. پس طبیعتا در مقایسه با دانشجوی دیگری که نمره B را هم میپذیرد، بیشتر احتمال دارد انجام پروژه را به تعویق بیندازد.
عدهای از روانشناسان هم معتقدند که فضای خانواده در دوران کودکی و روشهای رفتاری و تربیتی والدین میتواند یکی از ریشههای اهمالکاری باشد. به عنوان مثال، مادران و پدرانی که فرزندان خود را به شدت کنترل کرده و باید و نبایدهای بسیاری برای آنها تعیین میکنند، یا انتظار دارند فرزندانشان کارها را بیعیب و نقص انجام دهند، ممکن است فرزندان اهمالکار تربیت کنند. فرزندانی که چون حس میکردهاند در تصمیمگیری برای انجام دادن یا ندادن کارها، هیچ اختیاری ندارند، عقب انداختن را به عنوان روش عصیان و ابراز وجود برگزیدهاند. علاوه بر این، اگر والدین مدام به جای فرزندان خود تصمیم بگیرند، اولویتها را تعیین کرده و روزها را زمانبندی کنند، طبیعتاً فرزندانشان در تصمیمگیری، برنامهریزی و مدیریت زمان ضعیف خواهند بود و این ضعف میتواند به شکل اهمالکاری نمود پیدا کند.
علاقهمندان به رویکرد روانشناسی رفتارگرا دنبال عللی برای شرطی شدن و تقویت رفتار میگردند. مثلا میگویند ما اهمال کاری را یاد میگیریم. فرض کنید همان لحظه که در رانندگی خطایی انجام میدهید، جریمه از حساب شما کسر شود. اثر این نوع پرداخت جریمه، با جریمهای که ماهها یا سالها بعد، زمان معاملهی ماشین و اخذ صورت وضعیت خلافی خودرو پرداخت میکنید، تفاوت دارد.
به عنوان نمونهای دیگر، این سناریو را تصور کنید:
- امروز درس خواندن را عقب میاندازم.
- همین امروز مینشینم فیلم میبینم و لذت میبرم.
- هشت روز بعد، امتحان میدهم.
- شانزده روز بعد نمره افتضاحم را اعلام میکنند.
طبیعی است که برای مغز راحتتر است «عقب انداختن» را به «لذت بردن» ربط بدهد تا این که رنج و ناراحتی نمره پایین را به عقب انداختن مربوط بداند. پس میتوان حدس زد که مغز با اهمال کاری تشویق میشود. علاوه بر موضوع شرطی شدن، این را هم میدانیم که بر اساس مطالعات دن گیلبرت، انسان در شبیه سازی و تخمین آینده خطاهای زیادی دارد و نمیتواند به درستی حدس بزند که وقتی کار امروز را به فردا میاندازد، فردا چه احساسی را تجربه خواهد کرد. شاید اگر میتوانست تلخی و سختی احساس فردا را به درستی پیش بینی کند، کارهایش را در زمان مناسب انجام میداد و به سمت اهمال کاری نمیرفت.
آلبرت الیس و ویلیام جی نال، در کتاب «روانشناسی اهمالکاری» سه علت اصلی برای اهمالکاری برشمردهاند:
- خشم و دشمنی نسبت به دیگران: زمانی که ما در انجام تکالیف مربوط به دیگران تعلل میورزیم، در واقع از این راه به دنبال تخلیه خشم سرکوب شدهمان نسبت به آنها هستیم.
- کمال گرایی و پرتوقعی افراطی: زمانیکه همزمان با بالارفتن توقع از خودمان، سطح تحملمان در برابر مشکلات و سختیها پایین میآید و توقع موفقیتهایی بالاتر از توانایی مان را داریم.
- احساس خودکمبینی
تفاوت اهمال کاری و تنبلی
در گفتگوهای روزمره معمولاً اهمال کاری و تنبلی را یکسان فرض میکنیم و واژههای سستی و تنبلی و اهمال کاری را به جای یکدیگر به کار میبریم. اما اگر بخواهیم دقیقتر باشیم، باید بین تنبلی و اهمال کاری تمایز قائل شویم.
تنبلی مربوط به مواردی است که کاری را اساساً انجام نمیدهیم و آن را در برنامه کاریمان نمیگنجانیم. مثلا چند سال است میگوییم باید پیادهروی روزانه انجام دهم اما نمیدانم چرا شروع نمیکنم. این تنبلی میتواند ناشی از بیانگیزگی باشد و یا این که هنوز قانع نشدهایم پیادهروی روزانه واقعاً برای ما ضروری است. اما اهمال کاری مربوط به کارها و فعالیتهایی است که میدانیم باید انجام دهیم و در نهایت هم انجام میدهیم، ولی انجام آنها را به تأخیر میاندازیم. مثلاً میدانید که میخواهید لباسهای خود را اتو کنید و مطمئن هم هستید که این کار را قبل از بامداد فردا انجام خواهید داد (چون باید بیرون بروید و لباس اتو شده ندارید). اما اتو زدن تا آخرین دقایق قبل از بیرون رفتن از خانه به تعویق میاندازید.
به عنوان مثالی دیگر، ممکن است ماهها با خود کلنجار میروید که اتاقم را رنگ کنم یا نه. این کار را هم بیشتر میخواهید از سر تفنن و تنوعطلبی انجام دهید. این یعنی تنبلی. اما اگر رنگ کردن اتاق را شروع کردهاید و نصف کار هم پیش رفته و همه چیز آن وسط رها شده و میدانید که هفته بعد هم مهمان دارید، اما باز کار را عقب میاندازید، اینجا قطعا گرفتار اهمالکاری هستید.
تفاوت اهمال کاری با افسردگی
فرد اهمالکار توان انجام کار را دارد، ولی انجام نمیدهد؛ درحالیکه فرد افسرده و بیانرژی، توان انجام کار را ندارد. اگرچه میزان انرژی انسانها با یکدیگر متفاوت میباشد و یک شخص ممکن است بهطور طبیعی نصف شخص دیگری انرژی داشته باشد، ولی همچنان طبیعی و نرمال محسوب شود؛ اما در بسیاری از افراد، افسردگی خفیف موجب کاهش سطح انرژی و نهایتا تنبلی میشود. انرژی کم موجب میشود فرد در جهت ذخیره سطح اندک انرژی خود برآید و نهایتا انجام بسیاری از کارها را بهتعویق انداخته و یا از انجام آن اجتناب کند.
انواع اهمال کاری بر اساس رفتار
۱. اهمالکار کمالگرا
اولین نوع از اهمالکاری، اهمالکاری از روی کمالگرایی است. در واقع یک فرد کمالگرا به جزییات بسیار زیادی توجه میکند و برای انجام کارهایش نیز ملاکهای سفتوسختی تعیین میکند. یکفرد کمالگرا با نگاه صفر و صدی خود به مسائل، همواره به دنبال ارائه کارها به بهترین شکل ممکن است و زمانی که میبیند آمادگی کافی برای انجام یککار به بهترین شکل ممکن را ندارد، تصمیم میگیرد به صورت کلی از انجام آن کار دست بکشد. این موضوع میتواند باعث شود که فرد کارهایش را یکی پس از دیگری به زمان دیگری موکول کند. در نهایت این فرد ممکن است که در چرخه باطل اهمالکاری بیفتد.
۲. اهمالکار رویاپرداز
دسته دیگری از اهمالکاریها بخاطر رویاپردازی و عدم توجه به جزییات اتفاق میافتند. در واقع یک اهمالکارِ رویاپرداز (Dreamer) برعکس یک اهمالکار کمالگرا (Perfectionist) به جزییات کارها دقت نمیکند و خیلی رویاپردازانه به مسائل نگاه میکند. مثلا باور دارد که میتواند سختترین کارها را در کوتاهترین زمان ممکن انجام دهد، یا اینکه توانایی خود در انجام کارها را بیش از حد واقعی تخمین میزند. ذهن چنین فردی پر از ایدههای جذاب و فوقالعاده برای انجام است، اما این ایدهها صرفا در حد ایده باقی میمانند؛ چرا که فرد به جزییات انجام و عملی کردن آن توجهی نمیکند. در نهایت چنین فردی با رویاپردازیهای بسیار و عدم نگاه واقعبینانهاش به زندگی و کارها، خود را در چرخه باطل اهمالکاری گیر میاندازد.
۳. اهمالکار مضطرب
اهمالکاران مضطرب (The worriers) نگرانی شدیدی در رابطه با امنیت روانی خود دارند. در واقع آنها مدام نگراناند و میترسند که با قدم گذاشتن و حرکت به سوی یک هدف با خطری مواجه شوند. در واقع ابهام شرایط و غیرقابل پیشبینی بودن آن باعث میشود این افراد گوشه امن خود را به قدم برداشتن در شرایطی ناامن ترجیح دهند. آنها به شدت نگران این هستند که اگر به سمت کاری حرکت کنند چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد؟! آیا امنیت کافی را خواهند داشت؟ آیا از پس آن کار برخواهند آمد؟ در مجموع همه این نگرانیها کنار یکدیگر جمع میشوند و انرژی زیادی برای فرد باقی نمیماند. اضطراب و نگرانی بیش از حد نسبت به یک کار توانی برای انجام کارها در فرد باقی نمیگذارد و اینگونه میشود که فرد از فرط نگرانی و اضطراب خود و ترس از ناامنشدن دنیایش به سراغ اهمالکاری و تعویق کارها میرود.
۴. اهمالکار دردسرساز
به این نوع از اهمالکاران اصطلاحا سازندگان بحران (Crisis-maker) گفته میشود. در واقع این گروه برخلاف اهمالکاران مضطرب که به دنبال شرایطی امن و آرام برای انجام کارها هستند، میل دارند که کار خود را در زیر فشار و با تحمل بیشترین میزان استرس انجام دهند. این افراد، همان افراد دقیقه نودی هستند که کارها را انجام نمیدهند و نمیدهند تا زمانی که مجبور باشند و وقت کمی برایشان باقی مانده باشد. در این شرایط فرد وقت کمی برای انجام کار خود دارد و باید در سریعترین زمان ممکن کار را عملی کند. گویی این افراد به دنبال یک فشار بیرونی برای انجام کارها میگردند. در نهایت این فشار و دردسر بیرونی ممکن است عملکرد آنان را مختل کند و اجازه ندهد که کار خود را آنطور که باید انجام دهند و یا ممکن است که بهکلی قید انجام آن کار را بزنند.
۵. اهمالکار ناسازگار
دسته دیگری از اهمالکاران افرادی هستند که دلیل کافی برای انجام کارها را نمییابند. به این افراد اصطلاحا ناسازگار گفته می شود، چرا که مدام در حال مخالفت و ناسازگاری هستند؛ آنها مدام با این سوال روبرو هستند که «من چرا باید آن کار را انجام دهم؟» و از آنجایی که پاسخ مناسبی برای این سوال نمییابند از انجام آن کار خودداری میکنند. حتی ممکن است به دیگران نیز بگویند که آن کار را انجام خواهند داد، ولی در عمل از انجام کارها خودداری کنید. کودکانی را تصور کنید که مدام از سمت والدین این پیام را میگیرند که باید به سراغ انجام تکالیف و کتابهایش برود. کودک ممکن است دلیل کافی برای درسخواندن را نیابد و با خود بگوید که: واقعا چرا باید درس بخوانم؟ زمانی که کودک پاسخ درستی برای این سوال نداشته باشد و ارزش و معنایی در آن کار نیابد دست به اهمالکاری و مخالفت با دیگران میزند.
۶. اهمالکار خجالتی
دسته آخر از اهمالکاران، افرادی هستند که خود را غرق کارهای غیرضروری و مخصوصا کارهای دیگران میکنند و وقتی برای انجام کارهای خود پیدا نمیکنند. برنامه کاری این افراد پر از کارهای مختلف است و اصطلاحا به آنها غرق در کار (Overdoer) گفته میشود. مشکل این افراد این نیست که توانایی انجام کار را ندارند، بلکه مشکل این است که حد و مرزهای ضعیفی برای روابط خود دارند و مدام دیگران را بر خود اولویت میدهند. این افراد شهامت کافی برای نه گفتن را ندارند و مدام در رابطه با دیگران خجول هستند و کارهای دیگران را در اولویت برنامه خود قرار میدهند. در نهایت وقت و فرصت کافی برای انجام کار خود را پیدا نمیکنند و در دام اهمالکاری میافتند.
انواع اهمال کاری
- اهمال کاری گرایشی
- اهمال کاری اجتنابی
- اهمال کاری شناختی
- اهمال کاری جسمی
اهمال کاری گرایشی
اهمالکاری گرایشی تقریباً در وجود همه ما نهادینه شده است که باعث میشود انجام برخی کارها را به تعویق بیندازیم. حتی امکان دارد کلا آن را انجام ندهیم. به عنوان مثال، در نظر بگیرید که شما در یخچال خود مقداری غذا دارید، اما به دلیل تنبلی این غذا را گرم نمیکنید. از آنجا که گرسنه هستید، از بسته چیپسی که روی میز شما و دم دست شما هست میخورید. یکی دیگر از نمونههای این نوع اهمالکاری این است که برای مثال، ما از ضرورت و مزایای ورزش کردن اطلاع داریم، اما به خود زحمت نمیدهیم و راحت در خانه میخوابیم. این نوع اهمال کاری، «فرار از زحمت» و یا «تنبلی» نامیده میشود، اینطور تعریف میشود که خیلی از ما به این دلیل اهمال کاریم که میخواهیم از یک زحمت شانه خالی کنیم.
یک راه خوب برای جلوگیری از اهمال کاری و درمان این اهمال کاری این است که به خودمان جایزه بدهیم. مثلاً اگر برای فرار از درس خواندن مشغول وب گردی بیهوده هستیم، به خودمان بگوییم : «اگر درس خواندن (که زحمت هم دارد) را انجام دادم به خودم ده دقیقه وب گردی یا یک بستنی جایزه میدهم.» راه بعدی این است که همه مقدمات را آماده کنید. مثلاً اگر قرار است فردا به کوهنوردی بروید، احتمال اینکه صبح بیدار شوید و حال این کارها را داشته باشید، کم است. در عوض اگر از شب قبل تمام تجهیزات لازم را کنار بگذارید، صبح همه چیز آماده است و کافی است شما بردارید و دل به کوه بزنید.
اهمالکاری گرایشی میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که در ادامه، برخی از این دلایل و راهحلهای آنها را نام میبریم.
۱- اهمال کاری به دلیل ترس از شکست و موفقیت
خیلی اوقات کاری را انجام نمیدهیم چون از شکست یا موفقیت ناشی از آن کار میترسیم. خیلی اوقات ما کاری را نمیکنیم چون میترسیم در آن شکست بخوریم. به این نمونهها دقت کنید:
- نکند اگر در آزمون تافل شرکت کنم، رد بشوم!
- نکند اگر بوتیک باز کنم، کسی از من جنس نخرد؟
- راهاندازی کسب و کار اینترنتی زیاد شده! اگر راه بیندازم، حتماً شکست خواهم خورد.
در اکثر موارد، ترس ما از شکست به دلیل ترس ما از رفتار و بازخوردهای دیگران است. بنابراین در وهله اول، سعی کنید که آن کار را صرفا بهخاطر خودتان و نه دیگران انجام دهید. در ضمن همواره این نکته را هم در نظر داشته باشید که شکست جزء جداییناپذیر فعالیتهای ماست و همواره احتمال شکست وجود دارد. روحیه خود را قوی کرده و بهخاطر ترس از شکست عقبنشینی نکنید. بهخاطر داشته باشید که حتی افراد مشهوری که به موفقیتهای چشمگیری رسیدهاند هم بارها در زندگی خود شکست را تجربه کردند اما دلسرد نشدهاند. شکست خوردن یک امر کاملا طبیعی است. شاید سیستم آموزشی ما یا خانواده مدام ما را از شکست ترساندهاند و گفتهاند نباید شکست بخوریم. اما شکستها در طول تاریخ باعث خلاقیت و به وجود آمدن اختراعات گوناگون شدهاند. اگر ادیسون از شکست خوردن میترسید، هرگز لامپ اختراع نمیشد.
شاید از شنیدن عبارت «ترس از موفقیت» جا خورده باشید؛ اما این امر واقعیت دارد. مثلاً ممکن است شما از اینکه یک ماشین مدل بالا بخرید، ترس از این داشته باشید که تصادف کنید یا روی آن خط بیندازند؛ این یک نوع ترس از موفقیت است. یا از این بترسید که اگر به ردههای بالای سازمانی برسید، افرادی علیه شما توطئه کنند. ترس از موفقیت و شکست میتواند از دلایل اهمال کاری باشد. یکی از کارهایی که میتوانیم برای غلبه بر این نوع اهمال کاری کنیم، این است که نظر دیگران برایمان اصلاً اهمیتی نداشته باشد. شما برای دیگران زندگی نمیکنید. شما تنها برای خودتان زندگی میکنید.
۲- اهمال کاری به دلیل کمال گرایی
برخی از افراد، زندگی را بسیار برای خود و حتی اطرافیان سخت میکنند. چنین اشخاصی بسیار بلندپرواز هستند. ازنظر آنها، همه چیز یا باید در بهترین و کاملترین حالت خود باشد و یا اصلا وجود نداشته باشد. طبیعتا ما بهعنوان انسان حق اشتباه کردن و خطا کردن داریم و همیشه نمیتوانیم همه چیز را به نحو احسنت و ایدهآل انجام دهیم. کمال گرایی یکی از دامهای بزرگ و خطرناک برای اهمالکاری است. این بدان معنی است که شخص کمالگرا ترجیح میدهد که برخی کارها را اصلاً انجام ندهد. زیرا احتمال میدهد که آن کار بهصورت عالی و ایدهآل انجام نشود.
برای اینکه از این نوع اهمال کاری دست برداریم، یکی از راهها، کار کردن در تیم است. افراد در تیم، کمتر احتمال دارد اسیر کمال گرایی شوند. راه دوم این است که سعی کنیم بهتر از متوسط باشیم. در واقع باید برای خودمان یک مرز تعریف کنیم؛ یک مرز در حد متوسط نه خیلی عالی. در این مرز شما به خودتان می گویید نباید از این مرز کمتر باشید. اما اگر بالاتر رفتید، هیچ مشکلی ندارد. کمک گرفتن از دیگران راه سوم برای دست برداشتن از اهمال کاری کامل گرایی است. اقدام، مهمترین کاری است که باید برای کامل گرایی به کار ببریم. پس همواره اقدام کنید و از اقدام کردن نترسید.
۳- اهمال کاری به دلیل تصمیمهای هیجانی
دسته آخر از اهمال کاران گرایشی افرادی هستند که دائما هیجان شروع دارند. لابد شما هم دیدهاید کسانی که مدام ایدهپردازی میکنند و برای عمل کردن به آن ایده هیجان دارند. اما پیش از شروع آن، به سراغ کاری دیگر میروند. مثلاً پروژهای را میخواهند شروع کنند و قبل از شروع آن، با خود فکر میکنند که پروژه دیگری که در فکرشان هست، حتماً بهتر است.
برای جلوگیری از نوع اهمال کاری هیجانی، پیشنهاد میشود: ببینید ایدههایی که میخواهید اجرایی کنید در راستای اهداف و رسالتتان هست یا خیر. از خود بپرسید: «چرا میخواهم این کار را انجام دهم؟». «آیا کاری که میخواهم انجام دهم اولویت دارد؟». «آیا کارهای ناقص قبلی را کامل کردهام؟»
اهمال کاری اجتنابی
یکی از انواع رایج اهمالکاری، اهمالکاری اجتنابی است. اهمالکاری اجتنابی از تنبلی کردن افراد منشأ نمیگیرد، بلکه زمانی فرد دست به اهمالکاری اجتنابی میزند که کاری به او تحمیل شده باشد. اهمال کاران اجتنابی احتمالا به خاطر لج کردن با دیگران اهمال کاری میکنند. وقتی کسی به این افراد دستوری بدهد مبنی بر اینکه : «باید تا فردا فلان کار را انجام دهی»، این فرد ممکن است به خاطر لجبازی و یا انجام نشدن دستور فرد دیگر، کار را انجام ندهد و در نتیجه اهمال کاری کند.
این نوع از اهمالکاری بیشتر در کودکان و نوجوانان دیده میشود؛ برای مثال اگر والدین کودکی، او را مجبور به درس خواندن یا انجام تکالیف وی کنند، ممکن است آن کودک با والدین خود لجبازی کرده و بهخاطر لجبازی و نه تنبلی، از انجام تکالیف خود اجتناب کند.
برای اینکه از اهمال کاری اجتنابی دست برداریم، اولین کار این است که از اهمیت آن کار خودمان را آگاه کنیم. آیا آن کار برای خودمان فایدههایی دارد و انجام ندادنش چطور میتواند مضر باشد. مثلاً اگر استادتان شما را مجبور کرده که کتابی را بخوانید و شما به خاطر لجبازی این کار را نمیکنید، به این فکر کنید که انجام دادن این کار و خواندن این کتاب میتواند باعث شود شما رشد کنید و انجام ندادنش باعث میشود کتاب خوانده نشده و در نتیجه چیزی یاد نگیرید. خیلی از مواقع که لجبازی میکنیم، به خاطر لحن بد گوینده است. در نتیجه با تغییر لحن و درخواست دوستانه طرف مقابل، میتوانیم از اهمال کاری اجتنابی دست برداریم.
اهمال کاری شناختی
این نوع اهمالکاری باعث میشود تا فرد نتواند اوضاع را به درستی شناخته و درباره موقعیتهای مختلف تصمیمگیری کند. حتی در بسیاری مواقع نمیداند انجام یک کار بهخصوص برای وی مفید است یا مضر. اگر شما نتوانید جنبههای مختلف امور و فعالیتها را بسنجید و از سود و زیان کارها و فعالیتها آگاهی نداشته باشید، یا نتوانید بهخوبی تصمیم بگیرید و در تصمیمگیری ضعف داشته باشید، به اهمالکاری شناختی دچار شدهاید. اهمالکاری شناختی میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که در ادامه، برخی از این دلایل و راهحلهای آنها را نام میبریم.
۱- اهمال کاری زحمت گریزی
زحمت گریزی از انواع اهمال کاری شناختی است. این دسته افراد میخواهند همه چیز بر وفق مرادشان باشد تا کاری را شروع کنند. آنها حاضر نیستند به خود زحمت زیادی دهند و شرایط را خودشان مهیا کنند. مثلاً میخواهند سایتی راهاندازی کنند. اما حاضر نیستند کمی برای یادگیری آن زحمت بکشند و وقت بگذارند. آدمهای زحمت گریز، دائماً آیه یاس میخوانند و پیش از اینکه تست کنند، میگویند: «نمیشود که نمیشود!» و یا «این چیزا که جواب نمیده». یک راه حل خوب میخواهید؟ قانون ۴۹ را رعایت کنید. با خودتان بگویید : «در هر کاری حتی اگر ۴۹% مشکل سر راهم پیش بیاید، باید پایش بایستم و انجامش دهم.» اگر این ۴۹ به ۵۰ رسید، دیگر میتوانید رهایش کنید.
۲- اهمال کاری به دلیل ناتوانی در تصمیمگیری
دومین اهمال کاری از نوع شناختی، اهمال کاری ناشی از ناتوانی در تصمیمگیری است. خیلی اوقات ما ممکن است تنبل نباشیم اما از تصمیم خوب گرفتن ناتوان باشیم. گاهی ممکن است شما فکرها و برنامههای خوبی در ذهن خود داشته باشید و همچنین توانایی انجام آن را هم داشته باشید، اما نمیتوانید این فکرها را عملی کنید، زیرا درست هنگامی که باید تصمیم به اقدام بگیرید، دچار ضعف و مشکل در تصمیمگیری میشوید.
سعی کنید در صورت نیاز به مشورت، حتما از کسانی کمک بگیرید و برای اقدام کردن و شروع کاری، منتظر نباشید که همه چیز عالی و ایدهآل باشد. بهتر است با برنامهریزی قبلی کار خود را آغاز کنید و گامبهگام بهپیش بروید.
۳- اهمال کاری به دلیل تردید نسبت به خود (مردد بودن)
گاهی شما هنگام انجام کاری دچار شک و تردید میشوید. اگر این شک و تردید در بیشتر مواقع به سراغ شما بیایند، ممکن است باعث بروز مشکلات زیادی در زندگی شما شوند. اکثر افرادی که دائما دچار شک و تردید هستند، از تواناییها و ویژگیهای اخلاقی خود درک صحیحی ندارند. برای مثال هنگامی که فردی میخواهد کاری را شروع کند، نمیداند که آیا از پس این کار برمیآید یا خیر. همچنین چنین شخصی نمیتواند مزایا و فواید انجام کاری را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. نتیجه این اهمالکاری این است که فرد در هنگام تصمیمگیری، دائما دچار تردید و سردرگمی میشود و نمیتواند عملکرد مناسب و قابلقبولی داشته باشد.
راه خوب برای گذشتن از این نوع اهمال کاری مهربانی با خود است. وقتی با خود مهربان باشید، تردیدهای کمتری برای شما پیش میآید. راه بعدی انجام کارهای کوچک اما پیوسته است. عادات کوچک باعث گذشتن از اهمال کاری از نوع تردید است. راه حل دیگر این نوع از اهمالکاری، این افراد میتوانند قبل از انجام هر کاری، یک چکلیست از مزایا و معایب این کار تهیه نمایند. درنهایت هم بر اساس لیست خود، تصمیم بگیرند که آیا انجام چنین کاری به نفع آنها تمام میشود یا برای آنها مضر است. بهعلاوه، باید این نکته را هم در نظر بگیرند که داشتن تسلط، تنها با تمرین و ممارست به دست میآید و اگر در ابتدای کار توانایی لازم را ندارند جای هیچ نگرانی نیست. زیرا بهتدریج این تسلط و توانایی حاصل میشود.
۴- اهمال کاری به دلیل نامنظم بودن
افراد نامنظم، به دلیل بینظمی اهمال کارند. مثلا میگویند: «دیر نمیشه، به وقتش انجامش میدم.» و یا «در فلان تاریخ تحویلت میدم.» اما انها به دلیل بینظمی تاریخ را یادشان میرود یا انجام نمیدهند. این افراد همیشه در حال تاخیر در کارها هستند. یک راه خوب، داشتن لیست کارها و اولویتبندی آنهاست. به این ترتیب کارهای با اولویت کم از دست شما خارج میشود.
۵- اهمال کاری به دلیل افراط کاری
آخرین دسته از انواع اهمال کاری از نوع شناختی، افراطکاران هستند. آنها گاهی آنقدر کار میکنند که خسته و دلزده از کار میشوند؛ در نتیجه از ادامه کار انصراف میدهند. به همان اندازه که تنبلی کردن و اجتناب از کار کردن میتواند دردسرساز شود، افراط کردن بیش از حد نیز میتواند بهعنوان عامل مهمی برای اهمالکاری در نظر گرفته شود. استرس، خستگی و بیماری ازجمله عواملی هستند که باعث اهمالکاری میشوند. پس بهتر است کار خود را آهسته و با آرامش و برنامه پیش ببرید و در زمانهای مشخصی به خود استراحت دهید.
اهمال کاری جسمانی
دسته سوم از انواع اهمال کاری اهمال کاری جسمی است. اهمال کاری جسمی میتواند ناشی از استرس، خستگی و یا بیماری باشد. خستگی تا حدی قابلقبول است اما خستگی مفرط و دائمی میتواند از ادامه کار منصرفتان کند و باعث اهمالکاری شود. در اهمالکاری جسمانی، فرد به بهانه بیماری یا ضعف جسمی و… از زیر کار کردن درمیرود.
اهمالکاری تحصیلی
یکی از شایعترین اهمالکاریهایی که در این روزها مشاهده میکنیم، اهمال کاری تحصیلی میباشد. این نوع اهمالکاری بیشتر در بین محصلان وجود دارد که باعث میشود که فرد از انجام تکالیف درسی یا خواندن درسهای لازم، سر باز زند و آنها را به تأخیر بیندازد. در این نوع اهمالکاری، برخی از دانشآموزان و دانشجویان علیرغم اینکه میدانند در صورت نداشتن مطالعه کافی یا انجام ندادن تکالیف، پیامدهای بدی در انتظار آنهاست، باز هم درسهای خود را نمیخوانند.
اهمالکاری تحصیلی میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. برای مثال، برخی از دانشآموزان اعتمادبهنفس و عزتنفس پایینی دارند و احساس میکنند که هوش و توانایی کافی برای یادگیری مطالب را ندارند. گاهی هم اهمالکاری تحصیلی به دلیل عدم علاقه و احساس تحمیل شدن درس میباشد. برخی از دانشآموزان نیز برنامهریزی درستی ندارند و درنتیجه، دست به اهمالکاری تحصیلی میزنند. یافتن ریشه و علت اهمالکاری تحصیلی بسیار مهم است و میتواند از افت تحصیلی دانشجویان و دانشآموزان جلوگیری کند.
همیشه اهمالکاری تحصیلی به علت تنبلی نیست و این موضوع میتواند دلایل بسیار گوناگونی داشته باشد. ممکن است اهمالکاری تحصیلی علاوه بر تنبلی، به دلیل ضعف جسمانی یا نداشتن انگیزه کافی رخ دهد. اگر علت اهمالکاری تحصیلی مشکلات و ضعف جسمانی یا عواملی مانند عدم تمرکز یا مشکلات روحی و روانی باشد، باید بهدقت ریشهیابی و درمان شود. تحقیقات نشان داده است که در اکثر مواقع، اهمالکاری تحصیلی به دلیل نداشتن انگیزه کافی رخ میدهد. بهطورکلی، تمامی فعالیتهای روزمره ما تحت تأثیر انگیزه انجام میشود و اگر انگیزه وجود نداشته باشد ما عملاً هیچیک از کارهای روزمره خود را انجام نمیدهیم. انگیزه میتواند بهصورت بیرونی باشد. مثلا فرد در ازای دریافت یک جایزه، درس بخواند و تلاش کند. تأثیر انگیزههای بیرونی معمولا کوتاهمدت و موقتی است و نمیتواند برای طولانیمدت دانشجو یا دانشآموز را ترغیب کند.
منابع:
- www.healthline.com
- روانشناسی اهمالکاری: غلبه بر تعلل ورزیدن. آلبرت الیس، ویلیام جیمز نال، محمدعلی فرجاد(مترجم).
دیدگاه خود را بنویسید.